عسلويه؛ مبارزه براى افزايش دستمزد
گزارشی از فازهای يک تا پنج


 
عسلويه نماى تمام قد بردگى است. اردوى کار شاق است. آفتاب سوزان و هواى آلوده و بى امکاناتى همراه هم جهنمى ساخته اند. دراين جهنم کارگران جان ميکنند٬ عرق ميريزند٬ از فرط خستگى دچار "حادثه" ميشوند٬ تبعيدى هستند٬ بعضا سال به سال خانواده شان را نميبينند٬ و در زمزمه اى از نفرت و عصبانيت براى سرمايه داران سود توليد ميکنند.

عسلویه معروف است به "انتهای دنیا"٬ اما٬ در انتهای سال 87 به یک قطب مهم صنعتی تبدیل شده است. از کمپانيها و سرمايه داران آلمانی و هلندی و سوئدی تا ژاپنی و چینی و "وطنى" مدام در مذاکره اند تا قراردادى چرب را در این قطب صنعتی قاپ بزنند و سهمشان را از سود میلیاردی روزانه ببرند. نه آن جهنم و آخر دنيا٬ و نه اين اين سودهاى نجومى٬ هيچکدام بدون يکديگر معنا ندارند. سرمايه دارى بايد اين بردگى قرن بيست و يکمى را سازمان دهد تا اين سودها حاصل شود. 

اما يک وجه ديگر تصوير اين اردوى بردگى مبارزه بردگان مزدى است. در دو سال گذشته٬ و به همراه تکميل شدن و به توليد افتادن فازهاى عسلويه٬ مبارزه کارگرى در اشکال مختلف وجود داشته و در مواردى پيروزيهاى درخشان حاصل کرده است. مبارزه براى مطالبات رفاهى و افزايش دستمزد و نوع قراردادها محورهاى اساسى مبارزه کارگران عسلويه بودند. در دو سال گذشته٬ کارگران در کنار دورى از خانواده و جنگ اعصاب روزانه براى دستشوئى رفتن و دوش گرفتن و نفس خوابيدن در بيغوله ها٬ در کنار تحريکات عقب مانده قومى که سرمايه داران و شرکتهاى پيمانى پيش ميبردند٬ مبارزه و کشمکش داشتند و موفق شدند برخى خواستهای برحق خود را به کارفرما و مدیران شرکتها و پیمانکاران تحمیل کنند . افزایش حقوق٬ کاهش ساعات کار٬ امکانات بهتر در سلف سرویسها و سرویسهای رفت و آمد بخشى از دستاوردها هستند. هنوز آب آشامیدنی این منطقه کاملا آلوده است. هنوز بخشی از کارگران در کانتینر ميخوابند. هنوز کارگران با بدترین شرایط در روستاهای اطراف اطاقی اجازه کردند و بعضا ده کارگر در یک اطاق با هم "زندگی" می کنند. کار شاق و طاقت فرسا اعتیاد را در میان بخشى از کارگران اشاعه داده است. تحمل شرایط زندگی و کاری برای کارگران دراين جهنم آسان نيست. با تمام معضلات اما اعتراضات کارگران مرتبا در جریان بوده است. گاها متحد و گاها پراکنده٬ اما مبارزات روزمره وجود داشته است .

تغييراتى در ساختار سازمان کار
سياست جمهورى اسلامى در روندى که خصوصى سازى نام گرفته است٬ اينبود که شرکتهاى واحد بزرگ را قطعه قطعه و از هم جدا کند. هر قطعه و يونيت صنعتى را به شرکتى يا چند شرکت پيمانکارى واگذار کند. نتيجه اين وضع اينبود که مثلا ديگر مجموعه ايران خودرو يا شرکت نفت و گاز و غيره٬ طرف مستقيم کارگران شرکت مربوطه نبود٬ بلکه کارگران با انواع پيمانکاران و با انواع قراردادها و شرايط متفاوت کارى روبرو بودند. درايندوران بود که قراردادهاى سفيد امضا و انواع سياستهاى وحشيانه و قديمى سرمايه دارى بار ديگر حاکم بر طبقه کارگر شد. مضاف بر تعرضى که اين وضعيت به معيشت کل طبقه کارگر صورت ميداد٬ ساختار طبقه کارگر را دچار بى شکلى و عدم ثبات ميکرد. کارگر هر چند ماه در گوشه اى و براى پيمانکارى کار ميکرد. دراين ميان انواع لاشخوران پيدا شدند که کارشان "جور کردن کار" و سر کيسه کردن کارگران بود. لاشخورانى که يک طرفش سرمايه داران و مديران شرکتها بودند و يک طرف برده داران جديد در هيئت شرکتهاى پيمانى. اما ضروريات سازمان توليد بناچار اشکال اداره و مديريت متناسب با خود را ديکته ميکند. اخیرا کارفرماها٬ دولت٬ مدیران شرکتها٬ و پیمانکاران طى تصمیمی روش متمرکزترى را برای سازماندهی این مجموعه صنعتى اتخاذ کردند. اين تصميم قرار است در کليه مراکز مهم کارگرى اجرا شود. بجاى سازماندهى کنونى و اشکال قراردادها و شرکتهاى متنوع در هر فاز٬ قرار است بخشهای مشابه کل فازها را به شرکتهائی واحد بسپارند. يعنى مثلا مجموعه برقکاران فازها با يک شرکت طرف باشند٬ تعمیرکاران همه فازها با يک شرکت طرف باشند و به همين ترتيب مجموعه کارگران مورد نياز فازهاى مختلف در رشته هاى مختلف٬ با شرکتهاى معينى روبرو باشند. در باره اين سازماندهی جدید کار بايد بعدتر جداگانه حرف زد. اين اقدام هم به نفع کارگران است و هم مشکلاتى را ايجاد ميکند.

نظام حقوقى پيشنهادى کارگران
بالاخره دراينروزها٬ که در عسلویه آخر دنيا دیگر چشم چشم را نمی بیند٬ گرمای شدید و بوی بد انواع مواد شیميائی و ترس از سرطان فضا را خفه کرده است٬ کارگران گام بزرگى برداشتند. بدنبال تصميم سازماندهى مجدد کار توسط دولت و سرمايه داران٬ کارگران نيز در باره سيستم حقوقها در فازهاى مختلف حرف خود را زدند. کارگران نظام حقوقى مورد نظر خود را پيشنهاد کردند. کارگران طی نامه ای که در فازهاى يک تا پنج امضا شده است٬ اعلام کردند که حقوقها بايد به شرح زیر باشد:

مکانيک يک: ٧٠٠٠٠٠ تومان٬ مکانيک دو: ۵۵٠٠٠٠ تومان٬ استادکار: ٩٠٠٠٠٠ الى ١٢٠٠٠٠٠ تومان٬ تکنيسين: ١۴٠٠٠٠٠ تومان٬ مهندس: ١٧٠٠٠٠٠ تومان٬ سوپروايزر: ٢٠٠٠٠٠٠ تومان٬ سرپرست کارگاه: ٢٣٠٠٠٠٠ تومان.

کارگران در پنج فاز متن نامه را با قيد این حقوقها امضا کردند و مدیریت و کارفرما را در جریان قرار داده بودند. سکوت پر معنای کارفرما و مدیران شرکتها نشان ميداد که بد جورى گير کردند. در مقابل پیگیری کارگران که بالاخره خواستهای ما مبنی بر افزایش دستمزد چه شد٬ پاسخی ندادند و صرفا وعده دادند  که آخر سال بررسی میشود .

روز شنبه ١۴ مارس برابر با ٢۴ اسفند ماه٬ مديران و کارفرماها طی جلسه ای با کارگران 5 فاز عسلویه اعلام کردند که "با شرایط جدید قرارداد خواهند بست". شرایط جديد اولين شرکت جدید که اسمش "نطن" است٬ اينست که؛ حقوق کارگران 274500 تومان است. مدت قراردادها نیز یکماهه است. حق اخراج کارگران توسط شرکت پیمانکاری بدون قید و شرط است!؟

کارگران تحمل نکردند که به بقیه شرایط گوش کنند و بیرون آمدند. کارگران اعلام کردند این بربریت مدرن است و ما هیچ کدام هیچ قراردادی را امضا نخواهیم کرد. لازم به ذکر است که حقوق پایه ای کارگران این بخش بین 450 تا 550 هزارتومان بوده است. کارفرما و مدیران شرکت جدید تلاش می کنند به بهانه های مختلف سر کارگران شیره بمالند. از جمله به کارگران گفتند که ما قراردادها را در شهرهای دیگر با شما میبنیدم. مثلا قراردادها در مشهد بسته شود٬ چون به همين دليل چیزی به حقوق شما اضافه میشود. یا اینکه بخاطر بدی هوا و اضافه کاری و حق شیف و غیره٬ که همه حق مسلم کارگران است٬ حقوق شما افزایش خواهد یافت! کارگران تاکنون هیچ کدام از اين شرایط را قبول نکردند و اعلام کردند ما اشل حقوقی خودمان را قبلا اعلام کردیم و با این شرایط حاضر نیستیم کار کنیم.

لازم به ذکر است بخش زیادی از کارگران اعلام کردند حداقل دستمزدهاى اعلام شده یعنی تعرض صریح و آشکار به سطح معیشتی طبقه کارگر ایران و ما خود را برای این جنگ نابرابر آماده میکنیم. کارگران فازهای 1 تا 5 هیچ کدام قرادادها را امضا نکردند.

کارگران عسلويه!
اقدام متحد و حرکت بموقع شما همزمان با تغييراتى که مديران و کارفرماها و دولت مشغول آنند٬ بشدت هشيارانه و قابل حمايت وسيع است. کارگران مراکز مهم کارگرى بايد اين الگو را در مقابل سيستم جديد بگذارند. اين راه واقعى تر سازماندادن يک جنبش وسيع براى افزايش دستمزدهاست. نکته اساسى مثل هميشه اينست که بايد کارگران اتحادشان را نگه دارند و تقويت کنند تا اين حرکت به نتيجه برسد.

سرمايه داران نيازمند سازماندهى دقيق تر و متمرکزتر کار و توليد اند و بناچار در هيئت واحدترى با کارگران روبرو ميشوند. اين در قياس روبرو بودن با ده شرکت در چند فاز يک مجموعه صنعتى بسيار بهتر است. درعين حال تلاششان اينست که از همان ابتدا از قعر دره شروع کنند و همان شرايط سابق و چه بسا بدتر را تحميل کنند. تمام مسئله اينست که بدون پذيرش کارگران اين خواب و خيالها  ممکن نيست. و اگر کارگران متحدانه نپذيرند٬ آنوقت همه چيز عوض ميشود. داشتن يک قطبنما و چهارچوب واحد که منفعت واحد کارگرى را نمايندگى کند٬ يک شرط مهم پيشروى است. شما با ارائه نظام حقوقى حرف تان را زده ايد. نيرويتان را متحد و فشرده نگهداريد و براى تحقق خواست تان تلاش کنيد.

حزب٬ از مبارزه وسيع کارگران عسلويه براى افزايش دستمزدها قويا حمايت ميکند و کارگران سراسر کشور را به حمايت از اين مبارزه فراميخواند. زنده باد جنبش افزايش دستمزدها٬ زنده باد کارگران عسلويه!

 

مرگ بر جمهورى اسلامى
مرگ بر سرمايه دارى
آزادى٬ برابرى٬ حکومت کارگرى

حزب اتحاد کمونيسم کارگرى

18 مارس 2009 – 27 اسفند 1378